سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایگاه خبری جنگ احزاب

روزی که کروبی زندانیم کرد . . .

جمعه 88 مرداد 9 ساعت 3:57 صبح

روزی که کروبی زندانیم کرد، 200 همسر شهید دیگر هم زندانی بودند . . .

خانم سعیده امین‌پور ماجرای زندان بنیاد شهید و ظلمی که به وی و دیگران همسران شهدا توسط شیخ مهدی کروبی انجام شده را افشا کرد.

همسر شهید اسماعیلی در گفتگو با رجانیوز که پیش از این از کروبی به دادگاه ویژه روحانیت نیز شکایت کرده است، درخصوص اشاره دکتر احمدی نژاد به قضیه‌ی زندان بنیاد شهید در مناظره تلویزیونی با کروبی گفت: شبی که دکتر احمدی‌نژاد در مناظره تلویزیونی این کار کروبی را به وی یادآور شد، فرزند من که الآن مهندس شیمی است و خاطرات بدی از آن دوران دارد، از خوشحالی به بالکن منزل رفت و فریاد "الله اکبر" سر داد. واقعاً احمدی‌نژاد دل خانواده های شهدا را شاد کرد.

وی درخصوص ماجرای زندانی شدن خود توسط کروبی اظهار داشت: 3 ماه از فوت امام گذشته بود که به یکی از مقامات بلندپایه نامه نوشتم. این نامه درباره وضعیتی بود که بنیاد شهید برای همسران شهید ایجاد کرده بود. چون در آن زمان آقای کروبی در بنیاد شهید فقط ادعای خدایی نکرد. زندان داشت، دادگاه داشت، قاضی داشت، خودشان هم که گفتند ما از قوه قضاییه حکم داشتیم.

امین‌پور ادامه داد: در آن نامه تأکید کردم به خانواده‌های شهدا رسیدگی نمی‌کنند و دائم حکم صادر می‌شود و محدودیت درست می‌کنند و حتی می‌گویند همسر شهید اجازه طلاق ندارد.

وی با بیان اینکه آن نامه را به جای آنکه به آن مقام بلندپایه برسانند، به کروبی دادند، افزود: شاید در عرض چند دقیقه و خیلی ضربتی آمدند سراغ من و مرا به زندانی در خیابان دزاشیب واقع در شمال تهران بردند. دوشنبه من را بازداشت کردند و من 3 فرزندم را که 5 ساله، دبستانی و راهنمایی بودند را تا 3 روز بعد ندیدم.

این همسر شهید گفت: زندان فضای بسیار کثیفی داشت و با عرض معذرت مثل محل نگهداری حیوانات بود. شاید 200 نفر از همسران شهدا در آنجا زندانی شده بودند و روی در هم یک قفل آهنی بزرگ گذاشته بودند.

وی با بیان اینکه "پنج شنبه همان هفته فرزندان من را هم گرفتند و آوردند" اضافه کرد: کودک 5 ساله من از ترسدچار ناراحتی شدید شده و گریه کرده بود، چون آنها را به زور آورده بودند. من آنجا فقط ذکر یا اباصالح ورد زبانم بود و همین هم نجاتم داد نه سفارش دیگران.

امین‌پور افزود: مدتی بعد برادر من که با وزیر کار آن زمان رفاقتی داشت، نامه‌ای به کروبی نوشت و بعد من آزاد شدم. مشکل اینجا بود که خانه من را هم پلمپ کرده بودند و به من نمی دادند. همه مردم محله چهارراه تهران‏پارس این را دیده اند و می دانند.

وی در ادامه اظهار داشت: من چند ماه در تهران آواره بودم و هر شب منزل یکی از فامیل ها بودیم و بچه ها هم منزل خواهرم و مادرم بودند. از مهر تا بهمن خانه نداشتم. بالاخره یک نفر از آشنایان به آقای رفیقدوست خبر داد و ایشان یک جایی را اجاره کرد و ما آنجا را بردند.

این همسر شهید ادامه داد: آقای کروبی داخل زندان و در آن اتاق به من توهین کرد و من آنجا از ترس اعتراف کردم که ایشان را بخشیده‌ام، حتی آنجا یک ضربه هم به سر من وارد کرد. من به دادگاه روحانیت شکایت کرده بودم و خانه من را به من نمی‌دادند. از طریق مقام معظم رهبری پیگیری کردم و ایشان آقای سالک را مأمور بررسی این مسئله کردند و خانه ای را برای من گرفتند که الآن آنجا زندگی می‌کنم. البته آدرس نمیدهم چون میترسم بعضی از همان عوامل سراغ من بیایند.

 



نوشته شده توسط : ایمان ایراندوست | نظرات دیگران [ نظر]


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

11سال خیال و بالاخره... توهم!
ترک عادت موجب مرض است
رقیب ناکام آرای باطله برای رهبری امام عیب جویی می کند
خودتان یه کاریش بکنید موسوی و کروبی خجالت می کشند از آتش بپرند!
هواپیمای قرقیز قرار بود ریگی را به ملاقات هالبروک ببرد
تکرار لطیفه های 3 کله پوک
قدردانی و تشکر از سربازان گمنام امام زمان (عج)
[عناوین آرشیوشده]


kheirie velayat عدالت خواهی لب انتظار ما از دانشجویان است.   مقام معظم رهبری